سفارش تبلیغ
صبا ویژن

نخستین جانور روی خشکی 635,000,000 سال پیش پدیدار شد

ارسال شده توسط رضا در 91/9/27:: 3:8 عصر

در مقاله‌ای که در این هفته در نیچر منتشر شده است، ادعا شده که برخی از فسیل‌های ناشناخته که تصور می‌شد مربوط به مخلوقات دریایی بسیار باستانی باشند، در حقیقت گلسنگ‌های خشکی‌زی بودند. اما دیگر دیرین شناسان، به کلی این نظریه را که توسط گرگوری رتالاک؛ زمین شناسی از دانشگاه ایوجین اورگان؛ ارائه شده، رد می‌کنند. مقاله او نه تنها یک بازتعریف کامل از این فسیل‌ها به دست می‌دهد، بلکه ادعا می‌کند که حیات 65 میلیون سال پیش از زمانی که تاکنون پژوهشگران تصور می‌کردند به خشکی راه‌یافته است.

به گزارش نیچر، طبیعت فسیل‌های ادیاکارا (با سن تقریبی 635 تا 542 میلیون سال پیش) موجب بحث‌های زیادی در بین دیرینه‌شناسان شده است. بسیاری بر این گمانند که این فسیل‌ها نشان دهنده نخستین جانوران پرسلولی هستند که در اقیانوس‌ها پیدا شدند؛ 10 میلیون سال بعد از این موجودات گروه‌های پیچیده‌تری از جانوران پیدا شدند که نسل آن‌ها به گروه‌های اصلی جانوران امروز مثل بندپایان، نرم‌تنان و مهره‌داران می‌رسید.
ولی رتالاک رسوبات ادیاکارا در جنوب استرالیا را نه به عنوان رسوبات اقیانوسی بلکه به عنوان رسوبات خشکی تصور می‌کند و از این رو ادعا می‌کند این سنگواره‌های بسیار قدیمی نه تنها نخستین جانوران پرسلولی نیستند، بلکه اصلا مربوط به جانوران دریایی نمی‌شوند و در حقیقت سنگواره گلسنگ یا چیزی مشابه آن هستند و نشان‌دهنده نخستین موجودات زنده خشکی‌زی هستند.
رتالاک از دهه 1990/1370 در حال بسط این نظریه بوده است؛ نظریه‌ای که به موجب آن فسیل‌هایی همچون دیکینسونیای چند تکه‌ای پنکیک مانند و اسپریگینای کرم مانند جانور نبودند، بلکه گلسنگ یا کپک‌های مخاطی بودند.
تازه‌ترین ادعای رتالاک از این موضوع حکایت دارد که رسوبات ناحیه ادیاکارا از خاک‌های روی خشکی به وجود آمده نه رسوبات قعر اقیانوس. رتالاک در کنار ارائه شواهد دیگری برای فرضیه خود، چنین استدلال می‌کند که رنگ قرمز سنگ و الگوی آب و هوا نشان دهنده این است که این رسوبات در محیط‌های خشک تشکیل شده بودند نه در دریاها.
رتالاک در این فرضیه دیکینسونیا و اسپرینگینا را به عنوان گلسنگ درنظر می‌گیرد و بیان می‌کند که آثار مرتبط با کرم‌های ادیاکارا در حقیقت نشان دهنده رشد کپک مخاطی می‌باشند. کپک‌های مخاطی جاندارانی با ظاهر کپک مانند هستند که به صورت توده‌ای سلولی و به آهستگی حرکت می‌کنند و امروزه می‌توان آن‌ها را روی چوب‌های جنگلی در حال پوسیدن پیدا کرد. به گفته رتالاک، او به جای بستر دریا یک محیط خشک شبیه به دشت‌های قطبی پوشیده از گلسنگ را می‌بیند که؛ با جانداران بزرگ خود نشان دهنده «تنوع زیستی بیشتری به نسبت اقیانوس‌ها» در آن زمان بودند.
 

دیدگاه‌های پیشین
دیگر متخصصان ادیاکارا، استقبال گرمی از مقاله رتالاک نکرده‌اند. جیمز گهلینگ (یک دیرینه شناس در موزه استرالیای جنوبی در آدلاید است) می‌گوید: «من و همکارانم از این که در تمام ده سال گذشته از ما خواسته شده که کارهای او را بررسی کنیم کاملا خسته شده‌ایم».
گای ناربون که دیرینه‌شناسی در دانشگاه کوینز کینگستون انتراریو است می‌گوید که این مقاله جدید، چیزی بیشتر از خلاصه‌ای از «دیدگاه‌های قدیمی» رتالاک در برندارد.
او می‌افزاید: «اکثر ما پدیرفته‌ایم که فرضیه گلسنگ رتالاک یک فکر ابتکاری بوده و ایده‌هایش را با دید منتقدانه آزمایش کردیم، اما به سرعت آشکار شد که توضیحات ساده‌تری برای شاخصه‌هایی که رتالاک آن‌ها را معتبر می‌دانست، وجود دارد و اغلب ما به سراغ تفسیرهای محتمل‌تر رفتیم».
مقاله جدید گهلینگ را هم متقاعد نکرده و می‌گوید: «رتالاک حتی یک مدرک هم ارائه نداده که در تضاد با تفسیر سنتی لایه‌های رسوبی باشد و باعث شود منشا این سنگ‌ها را به هر چیزی جز دریا مرتبط کنیم».
او و ناربون در پاسخ به استدلال رتالاک این توجیه را مطرح کردند که رنگ قرمز سنگ و الگوی آب و هوا که رتالاک به عنوان مدرک جدید ارائه می‌کند، می‌تواند به آسانی و تنها مربوط به خاستگاه دریایی آن دانسته شود.
 

آثار و خراش‌ها
ناربون می‌گوید: «رویکردهای چندگانه ته نشتی و زمین شناسی به وسیله چندین آزمایشگاه مستقل در سراسر جهان، تقریبا به طور متفق القول، یک خاستگاه دریایی برای سنگواره‌های ادیاکارا را تایید می‌کنند».
از نظر گهلینگ تعداد بسیار کم آثار جانوران در ته نشست‌های موج دار ادیاکارا نیز فرضیه خشکی را رد می‌کند. او می‌گوید که دیکینسونیا جانوری بوده که احتمالا با پلاکوزوئن‌های امروزی (ساده‌ترین جانوران چند سلولی امروزی که در دریا زندگی می‌کنند) هم‌خانواده بوده است. پلاکوزوئن‌های امروزی هر جایی که هستند مواد آلی زیر خود را مصرف می‌کند و سپس تا مکان بعدی روی بستر دریا می‌خزد، این حرکت شیارهایی را به جای می‌گذارد.
ولی این اظهار نظرها تاثیری بر رتالاک ندارد و می‌گوید: «من انتظار این جنجال را داشتم»، و می‌افزاید که انتظار دارد که «همان روند معمول احساسات انسان در سوگواری‌ها که با انکار آغاز می‌شود و سپس به گریه و بعد پذیرش واقعیت می‌انجامد» در مورد این تغییر در این ایده قدیمی هم صادق باشد.





بازدید امروز: 334 ، بازدید دیروز: 135 ، کل بازدیدها: 336119
پوسته‌ی وبلاگ بوسیله Aviva Web Directory ترجمه به پارسی بلاگ تیم پارسی بلاگ